آذر 90 - هفت شهر عشق
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هفت شهر عشق

الشام الشام الشام؟!!!

 

الشام الشام الشام؟!!!

 

پیرمرد گفت:سپاس خدایی را که شما را کشت و هلاک کرد و شهرها را از مردان شما آسوده نمود و أمیر المؤمنین را بر شما مسلط کرد.

 

علیّ بن الحسین فرمود:ای پیرمرد!آیا قرآن خوانده‌ای؟گفت:آری

 

فرمود:این آیه را خوانده‌ای «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏»؟گفت:بله،آن را خوانده‌ام

 

فرمود:فنحن القربی،ماییم نزدیکان پیغمبر.

 

ای پیرمرد!آیا در سوره بنی اسرئیل خوانده‌ای «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّه‏»؟گفت:خوانده‌ام.

 

فرمود:فنحن القربی،پیرمرد!این آیه را خوانده‌ای «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى»‏؟گفت:بله

 

فرمود:فنحن القربی،پیرمرد!آیا این آیه را خوانده‌ای «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»؟گفت:آن را خوانده‌ام.

 

فرمود:فنحن أهل البیت الذین خصّصنا الله بآیة الطهارة یا شیخ،ماییم اهل بیتی که خدا ما را با آیه طهارت مخصوص کرد.

 

پیرمرد ساکت ماند،پشیمان از آنچه گفته بود.گفت:بالله أنکم هم؟

 

فرمود:تالله أنّا لنحن هم من غیر شکّ،و حقّ جدّنا رسول الله إنّا لنحن هم.به خدا قسم بدون شک ما همان‌هاییم،به حق جدمان رسول خدا قطعا ما همان‌هاییم.

 

گریه کرد و عمامه‌اش را پرت کرد و سر به آسمان بلند کرد و گفت:خدایا!ما از دشمنان آل محمد از جن و انس بیزاریم.سپس گفت:هل لی من توبة؟

 

فرمود:بله،اگر توبه کنی خدا توبه تو را می‌پذیرد و تو با ما خواهی بود.گفت:من توبه‌کارم.

 

گزارش به یزید لعنه الله رسید،دستور داد او را کشتند.

 

 

 

منبع: hoseinema.blogfa.com

 

 

 

ذکر مصیبت می‌کند: الشام الشام

 

تا یاد غربت می‌کند: الشام الشام

 

منزل به منزل درد و داغ و بی کسی را

 

یک جا روایت می‌کند: الشام الشام

 

موی سپید و چهره ای در هم شکسته

 

از چه حکایت می‌کند: الشام الشام

 

هر روز با اندوه و آه و بی شکیبی

 

یاد اسارت می‌کند: الشام الشام

 

در این دیار پُر بلا هر کس به نوعی

 

عرض ارادت می‌کند: الشام الشام

 

یک شهر چشم خیره وقت هر عبوری

 

ابراز غیرت می‌کند: الشام الشام

 

هر سنگ با پیشانی مجروح خورشید

 

تجدید بیعت می‌کند: الشام الشام

 

قرآن پرپر روی نیزه غربتت را

 

هر دم تلاوت می‌کند: الشام الشام

 

قلب تو را یک مرد رومی با نگاهش

 

بی صبر و طاقت می‌کند: الشام الشام

 

هر جا که دارد خوف از جان تو، عمه

 

خود را فدایت می‌کند: الشام الشام

 

جان می دهی وقتی به لبهایی مقدس

 

چوبی جسارت می‌کند: الشام الشام

 

کنج تنوری حنجری آتش گرفته

 

ذکر مصیبت می‌کند: الشام الشام

 

 

 

 

شاعر: یوسف رحیمی

 

 

هنگامی که از امام سجاد (ع) سؤال کردند در این سفر کجا از همه بیشتر به شما سخت گذشت،امام فرمودند: الشام ، الشام ، الشام. (سوگنامه آل محمد، ص408؛ ناسخ التواریخ، ص304)



ماه، قمر، دریا؟

 

مشک برداشت که سیراب کند دریا را
رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را

آب روشن شد و عکس قمر افتاد درآب
ماه می خواست که مهتاب کند دریا را

کوفه شد، علقمه شق القمری دیگر دید
ماه افتاد که محراب کند دریا را

تا خجالت بکشد، سرخ شود چهرهء آب
زخم می خورد که خوناب کند دریا را

ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس
تا در آغوش خودش خواب کند دریا را

آب مهریهء گل بود والا خورشید
در توان داشت که مرداب کند دریا را

 روی دست تو ندیده است کسی دریا دل
چون خدا خواست که نایاب کند دریا را

سید حمیدرضا برقعی



دلم از شوق حرم می گیرد


چند وقت است دلم می گیرد


دلم از شوق حرم می گیرد

مثل یک قرن شب تاریک است
دو سه روزی که دلم می گیرد

مثل این است که دارد کم کم
هستیم رنگ عدم می گیرد

دسته سینه زنی در دل من
نوحه می خواند و دم می گیرد

گریه ام، یعنی باران بهار
هم نمی گیرد و هم می گیرد



بس که دلتنگی من بسیار است
دلم از وسعت کم می گیرد

لشکر عشق، حرم را به خدا
به خود عشق قسم می گیرد



Weblog Themes By Pichak

........



تبادل لینک