ماه، قمر، دریا؟
مشک برداشت که سیراب کند دریا را آب روشن شد و عکس قمر افتاد درآب کوفه شد، علقمه شق القمری دیگر دید تا خجالت بکشد، سرخ شود چهرهء آب ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس آب مهریهء گل بود والا خورشید روی دست تو ندیده است کسی دریا دل سید حمیدرضا برقعی
رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را
ماه می خواست که مهتاب کند دریا را
ماه افتاد که محراب کند دریا را
زخم می خورد که خوناب کند دریا را
تا در آغوش خودش خواب کند دریا را
در توان داشت که مرداب کند دریا را
چون خدا خواست که نایاب کند دریا را
نوشته شده توسط حق پرست در یکشنبه 90/9/27 |
نظرات ()