هفت شهر عشق
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هفت شهر عشق

امام حسین (ع) از منظــر عُرفا

این حسیــن کیست که عالــم همه دیــوانه اوست

این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست



عروج خونین امام عاشقان و سالار شهیدان امام حسین (ع) روح جهان، به جانب حضرت معشوق، تشنگان طریق محبوب  را در ماتم آن دُرِّ یگان? عرصه عشق واله و سرگردان نمود. سیدالشهداء (ع) یکی از پنج قله شامخ ولایت الهی و دوازده امام معصوم (سلام الله علیهم اجمعین)، در سنت عرفانی ما به شمار می رود. این پنج قله طلایی عبارتند از مولی الموحدین علی (ع) سرسلسله عرفا، امام حسین (ع) قل? طلایی خونینِ کاروان عشق، امام صادق (ع) امام معارف ناب الهی، امام رضا (ع) که عموم طرایق معرفت از طریق معروف کرخی شاگرد ایشان به ولایت متصل می گردند وَ مهدی صاحب الزمان (عج) انسان کامل امروز.

از دیرباز تا کنون حسینیه ها، تکیه ها، و زاویه ها در عالم اسلام (اعم از سنی و شیعه) در ایران بوسنی، آلبانی، ترکیه، آفریقا، آسیای جنوب شرقی، پاکستان و هندوستان برای سالار شهیدان(ع) مراسم عزاداری برگزار می‌کنند و برخی تا ده روز معتکف شده شبانه ‌روز در عزای سالار شهدا سوگواری می‌کنند و غالبا ترک مأکولات حیوانی می کنند تا عزاداری ‌شان پاک تر مقبول درگاه احدیت افتد. اصطلاح "روضه" از کتاب روضة الشهدا ملاواعظ کاشفی از عرفای دوره صفویه و از بزرگان طریقت نقشبندیه و همچنین از بستگان جامی  اخذ شده است.

حماس? معراج خونین و عاشقانه سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) سلال? پاک خاتم الانبیاء محمد مصفی (ص) در آثار عرفا و طرایق الحقایق در "سلوک توحیدی" و "سیر محبی" به سوی حضرت نورالانوار معنا و مفهوم می یابد. حضرت حق مربی حسین (ع) و"سلطان عشقِ خونین"، مَربُوب حضرت محبوب است.

کلمات کلیدی شبکه مفاهیم مقام متعالی وبی نظیر سیدالشهداء (ع) درآثار عرفا عبارت از: عشق، عاشقی، شهید، شهادت، فدائی، بلا، مرگ، پارسا،  فنا، بقا، خسرو دین، خسروغیب، وصل، دوست، پیشتازان و طلایه داران سلوک، زندان، عاشورا، کربلا، فراق، عزا یزید و شمر است. تقابل کاراکترها شامل صفات و خصایل یاران سیدالشهدا و یزید است. در آثار عرفا عموما شهید و حسین (ع) مترادف یکدیگرند و می توان گفت در اصطلاح فنی واژ? مقدس شهید و مقام عظمای شهادت، انصراف دارد به شخصیت جامع و یگان? امام حسین (ع) به عنوان انسان کامل.

حضرت مولانا امام حسین (ع) و شهیدان کربلا را مقیمان بهشت وصال حق تعالی می داند که با درهم شکستن قفس دنیا، به کوی دوست پروازی ابدی کرده اند. سیدالشهداء خورشید فروزان و شکوف? به ثمر نشست? محفل واصلان محبوب است، زیرا ریش? درخت وجود مبارک او از ذات اقدس الهی توانگر شده است.



ز ســـوز شـــوق دل هــمــی زنـــد عــــلا
که بـوک در رسـدش از جنـاب وصـل بـلا
دلست همچـو حسیـن و فـراق همچـو یزیـد
شهید گشته دو صد ره به دشت کرب و بلا

(کلیات شمس: غزل 230)



از نظر عُرفا بهشت بر دو نوع است: بهشت عام و بهشت خاص. بهشت عام: بهشت اکل و شرب و مناکحه وَ مخصوص بندگان عام است. بهشت خاص: مقام لقا و وصال و مشاهد? حضرت حق وَ بهشت بندگان خاص است (شیخ صفی الدین اردبیلی- صفوة الصفا- ص 437-438). از منظر عرفا حضرت سید الشهداء از سوز شوق دل الهی خویش هر آن طلب استعلای وجودی می نماید و حضرت محبوب نیز  آواز قبول وصال صلا می دهد.

"دل"، فی حد ذاته عرش پروردگار و هم چون حسین، در پی سفر و معراج به مبداء اعلی است. در غزل 230 دیوان شمس، امام حسین (ع) سنگ محک ومعیاری است که دل، به مثاب? جایگاهی رفیع که هم? اعمال و احوال و مقامات وجودی آدمی به آن بستگی دارد به آن تشبیه می شود، نـه آن که حسین (ع) به دل تشبیه شود. از نظر عرفا در نظام هستی "انسان" خلاص? موجودات و خلاص? انسان، "دل" است". (نک: شیخ صفی الدین اردبیلی- صفوة الصفا- ص443). در بیان نهایت سرسپردگی و شیفتگی مولانا به امام حسین (ع) بیت دوم غزل مذکور کفایت می کند. در تقابل با چنین رتب? متعالی، وجود اسفل یزید قرار دارد که سمبل کامل فراق و دوری از حضرت حق جل وجلاله است.

شهیدان قافل? کربلا سمبل اعلای شهیدان تاریخ اند که سرافرازانه مقامات سلوک خونین عاشقانه را در کربلا دشت پر بلای امتحان خونین الهی طی کرده اند. آنها به ظاهر مُـرده اند اما در واقع به حیات اعلای طیبه استعلا یافته اند که بسی برتر از عالم ظاهر است. مولانا شهیدان کربلا را نمون? اعلای این آی? شریفه قرآن در باب شهداء برمی شمارد: " وَ لا تَحسَبَنَّ الَذینَ قَتَلوُا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَّبِّهِم یُرزَقوُن" (آل عمران، 169). کاروان شریف اسرای کربلا از نظر دشمنی که از محضر سلطان وجود محجوب و بعید است، در حکم اسیرند، لیک برخلاف تصور این کوردلان، آنها "پادشاهان مقام قرب دوست" اند؛ مقامی که بین آنها و حضرت محبوب هیچ رادع و مانعی نیست.

هجویری در "کشف المحجوب" در رثای سالار شهیدان می نویسد:
شمع آل محمد، از جمله علایق مجرّد و سید زمانه خود ابوعبدالله الحسین بن علی بن ابی طالب رضی الله عنهما از محقّقان اولیاء بود. قبل? اهل بلا و قتیل دشت کربلا و اهل این قصّه بر درستی حال وی متّفق اند، که تا حقّ ظاهر بُوَد، مر حقّ را مُتابع بُوَد. چون حقّ مفقود شد شمشیر برکشید و تا جان عزیز فدای شهادت خدای عزَّوجلّ نکرد نیارامید.

 حکیم سنایی پیشتاز شعر عرفانی فارسی به امام حسین (ع) ارادت بس ویژه دارد. و مراثی متعدد در وصف آن حضرت سروده است. وی قبل از آغاز سرایش ‌گوید: "ذکر الحسین یضیئ العینین سلالة الانبیاء و ولدالاصفیاء و الاولیاء و الاوصیاء و شهیدالکربلاء و قرة عین المصطفی بضعة المرتضی و کبد فاطمةالزهراء" - "پسر مرتضی امیر حسین که چون اویی نبوَد در کونیــن" - "اصل او در زمین علیین و فرع او اندر آسمان یقین". سنایی در باره‏ عاشورا و رویداد خونبار ظهر عاشورا دو مثنوی با عناوین "صفت قتل حسین بن علی علیه السلام" و "در صفت و نسیم مشهد معظم" سروده است. (سنایی، دیون اشعار)

غزل 2707 دیوان شمس، طویل ترین و مشهورترین غزل مولانا در باب عظمت وعلو مقام حسین و شهیدان کربلا است. مطلع غزل (شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی) "معاشق? کربلایی"  و پایان آن ارجاعی والا به انسان کامل و خورشید موعود است که همواره شاهد و ناظر است و اصلِ اصلِ اصلِ نزولِ انوارِ الهی در عالم ممکنات است. فتامل. در این غزل، شهیدان و عاشقان مترادف اند. شهیدان به مدد تجرد وجودی و "معرفت" که مقدم? عاشقی است و "بالهای عاشقی" برتر و فراتر از مرغان هوایی در ساحت حضرت دوست پرواز می کنند که " یحبهم و یحبونه" (سوره مائده، آیه 54). شهدا پادشاهان عالم غیب اند که به یاری عشق، باب های عوالم پنهان را گشوده اند و از جمله رموز توفیق آنها در این پرواز عاشقانه، رهایی از "انواع خود" است. شهیدان با فنا وَ بقا در "عقلِ عقل" در ناکجا آبادند. (صفوی، لندن-2007)

مولانا از بیت پنجم غزل 2707 به بیان رابط? شهیدان واصل با سالکان می پردازد. رهایی شهیدان در رهایی دیگر سالکان، اثر وجودی می نهد؛ چرا که آنها با شکستن درِ زندانِ تو در تویِ طبیعت وَ نفسِ خویش بابِ مخزنِ اسرار الهی را گشوده اند. در آغاز نفی  و سپس اثبات. "لا اله الا الله"، "لا اله الا هو" (سوره بقره، آیه 255) "لا اله اله انت". شهیدان و واصلان به محبوب وَ حسین (ع) سید و سالار آنها؛ مقتدا و راهبر فقیران و درویشانِ کوی دوست اند.

شهیدان حسینی مقیم دریای وجود بیکران حضرت واجب الوجوداند که این عالم، تجلیات اسماء و صفات اوست. "هُوَ اللهُ الخالِقُ البارِیُ المُصَوِّر. لَهُ الاَسماءُ الحُسنی. یُسَبِحُ لَهُ ما فِی السَّمواتِ وَ الاَرض وَ هُوَ العَزیزُ الحَکیم. (سوره حشر، آیه 24) " الله لا اِلهَ الّا هُو". "لا اِلهَ اِلّا اَنت".  که از روز الست آشنای او بودند. "اَلَست بِرَبِّکُم؟  قالوُا بَلی". (سوره اعراف، آیه 173) مولانا در بیت هشتم این غزل با اشاره به یکی از اصول عرفان نظری که  انواع دنیاهای عالم ناسوت را هیچ اندر هیچ  و تو خالی، گذرا و میرا می داند، انسان ها را به عرفان عملی فرامی خواند. آنگاه گویی پیام امام حسین (ع) را ابلاغ می کند که ای مدعیان، اگر از قبیل? ما و کربلایی هستید اهل صفا شده، دل را به نور الهی منور گردانید. (بن: اهل بیت از دیدگاه مولوی)

عرفا و اهل طریقت نگارنده غالب شروح و تفاسیر موجود بر عاشورا هستند. از قبیل "تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا" اثر مرحوم جناب حاج سلطان حسین تابنده که ابعاد مختلف فاجعه کربلا را اعم از عرفانی و اجتماعی شرح کرده و کتاب "گنجینة الاسرار" سروده عمان سامانی و اخیرا نیز کتاب "تمنای عشق، تحلیل عرفانی زیارت عاشورا" (صفوی، 1390). میرزا جواد آقا ملکی تبریزی عارف جلیل القدر معاصر در کتاب "المراقبات" فرموده اند: در ایام محرم به عزاداری حسین بنشینید، با او خلوت کنید و ذکر او را در خلوت خالصانه کنید. خوردن و نوشیدن  را کم کنید، سخنان اضافی نگوئید و زیارت عاشورا را بخوانید.

در سنت عرفانی امام حسین (ع) سمبل آزادگی ظاهری و باطنی است.



کجایید ای سبک‌ بالان عاشق     پرنـده‌ تر ز مرغــان هوایــی
کجایید ای در زندان شـکسته     بــداده وام‌ داران را رهایــی

 

عارف کامل شیخ صفی الدین اردبیلی، مؤسس طریقت صفویه در باب امام حسین(ع) سروده است:

حُســن او را جلـــوه مُستغنــی بُـوَد     از لبــاس زیـــور و زیب و حلــی
نور محض است از جمـال طلعتش     در لبــاس عیـــن تقــوی مُنجَـلـــی
(ابن بزاز، ص 724)

        پیام واقعی سپهسالار عشق در کربلا، ذکر، فکر، معرفت، عشق و آزادگی است.

  -------------------   

منابع:

قرآن مجید
ابن بزاز اردبیلی، صفوة الصفا (در احوال شیخ صفی الدین اردبیلی)، تصحیح طباطبائی مجـد،    غلامرضا، تهران، 1376.
سنایی، ابوالمجد، دیوان اشعار، تهران.
صفوی، سید سلمان، تمنای عشق، تحلیل عرفانی زیارت عاشورا، قم، 1390.
-، اهل بیت از دیدگاه مولوی، قم، 1389.
-، ساختار معنایی مثنوی معنوی، تهران، 1389.
مولوی، جلال الدین، کلیات شمس تبریزی، ویراسته  فروزانفر، بدیع الزمان، تهران، 1384.
-، دیوان کبیر کلیات شمس تبریزی، نسخه قونیه، سبحانی، توفیق، تهران، 1386.
-، مثنوی، نیکلسون.
ملکی تبریزی، میرزا جواد، المراقبات، قم، 1377.



اللهم ان مغفرتک ارجی من عملی

حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند:

هر که خواهد که خدا او را در قیامت بر اعمال بد او مطلع نگرداند ودیوان گناهان او نگشاید،باید که بعد از نماز ایندعا را بخواند :

اللهم ان مغفرتک ارجی من عملی وان رحمتک اوسع من ذنبی

بارخدایا آمرزشت امیدبخش تر از کردار من است وبراستی رحمتت وسیعتر از گناهان من است.

اللهم ان کان ذنبی عندک عظیماٌ فعفوک اعظم من دنبی

بار خدایا اگر گناهانم نزدت بزرگ است ،گذشتت از گناهم بزرگتر است.

اللهم ان لم اکن اهلاٌ ان ابلغ رحمتک فرحمتک اهل ان تبلغنی تسعنی لانها وسعت کل شی   برحمتک یا ارحم الراحمین.

بار خدایا اگر من اهل نیستم که برحمتت برسم رحمت تو اهل آنست که بمن برسد و مرا فرا بگیرد،زیرا که آن همه چیز را فرا گرفته است.

                                    به مهر تو ای مهربا ترین مهربانان

برای در امان ماندن از شرفتنه های آخرالزمان بعد نماز 18 بار بگویید : یا حیّ

   و بسیار مداومت بورزید به این ذکر:

یا الله یاالله یارحمان ویا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی الا دینک

و حفظ شوید سوره کهف را که حفظ بودن این سوره قبل از ظهور آقا در زمان ظهور دجال به کارمان می آید.

                                            اللهم عجل الولیک الفرج  التماس دعا



مشخصات یک مومن چیست؟

رُوِیَ عَن عَلیٍّ عَلیه السّلام  قال:

اَلمُؤمِنُ دَأبُهُ زِهادَتُهُ وَ هَمُّهُ دِیانَتُهُ وَ عِزُّهُ قناعَتُهُ وَ جِدُّهُ لِآخِرَتِهِ ، قَد کَثُرَت حَسَناتُهُ وَ عَلَت دَرَجاتُهُ

 ما در باب اوصاف مؤمن روایات متعدده داریم که اوصاف متعدده ای هم برای مؤمن نقل می کنند که انسان با توجّه به این اوصاف خودش می تواند تشخیص بدهد که مؤمن هست یا نیست. در این روایت که از امیرالمؤمنین علیه السلام منقولست حضرت چند صفت را برای مؤمن می فرمایند.

اوّل: المؤمن دأبُهُ زِهادَتُه .

دأب یعنی خو، عادت. به تعبیر ما فرق بین خو و عادت و غیر آن، این است که بطور بسیار آسان یک روش را، کاری را که آدم می کند، فشاری هم برایش ندارد. می فرماید مومن دأب و روش و خو و عادتش یک عادت اینطوری است که زاهدانه است. یک آدمی نیست که از نظر دلبستگی اش به دنیا، طوری باشدکه اگر مثلاً فرض کنید چیزی از امور دنیایی از دستش برود، فشاری رویش و بیاید ناراحت بشود.

یا اگر دنبالش باشد به آن نرسد. توجه کنید از نظر درونی. از نظر ظاهری هم چون لوازم وجودی اش بقول ما این است که با یک روش ساده ای زندگی را می گذراند و هیچ ناراحت هم نمی شود. عمده اینست . مسأله درونی است دأب که می فرمایند خیلی معمولی است. ناراحت هم نیست اصلا و ابدا . دأبش این است. خود ما هم این اصطلاح را بکار می گیریم، فلانی دأبش این است . یعنی معمولی است برایش. المؤمن دأبُهُ زِهادَتُه. مؤمن اینطوری است اصلاً. بدون فشار ، بدون ناراحتی.

2- و هَمُّهَ دِیانَتُه .

آنچه که مشغولیّت ذهن برایش می آورد امور دنیایی نیست . همّ و غمِ او آخرتش است. نکند آنجا سابیده شود. اگر اینجا سابیده شود توجّه نمی کند. فهمیدی؟ آنجا سابیده نشود. و هَمُّهَ دِیانَتُه. دنبال این است که یک وقت نکند ضربه دینی به او بخورد. از دنیایش سابیده بشود مهم نیست از دینش سابیده نشود. نکند یک واجبی را ترک کند، نکند یک وقت دستش آلوده به گناهی شود. همّ وغمّ او دینش است .

و عِزُّهُ قِناعَتُه.

مؤمن ا‌ز آنهایی نیست که خیال کند عزّت با مال و ریاست بدست می آید. خصوصاً امور مالی. نه! او عزّت را در قناعت می بیند. این را عزّت می بیند. یعنی به آنچه که خدا داده است راضی است . به حسب ظاهر ، معمول، طبق موازین شرعی کارش را می کند، آنچه را که خدا روزی او کرده قسمت او کرده، به همان می سازد. عزت را در ثروت نمی بیند.

 و جِدُّهُ لآخِرَتِه.

حضرت از نظر خارجی وارد می شود. کوشش او یعنی تلاش بیرونی اش برای آخرتش است. آنها همه درونی بود، هر سه تایی که حضرت فرمود دأب و همّ وعزّت همه درونی بود . حالا آمد بیرونی . کوشش بیرونی اش برای آخرتش است .

 بعد می فرماید قدکَثُرََت حَسَناتُه. چون کوشش او روی آخرتش است لذا ضریب حسناتش می رود بالا. نتیجه اش اینست دیگر. بسیار خوب. حالا حسنات رفت بالا چی می شود؟

 و عَلَت دَرَجَاتُه. وقتی حسنات رفت بالا خودش هم می رود بالا. چقدر زیبا امیرالمؤمنین می فرماید. حسنات رفت بالا زیاد شد، آن زیاد می شود و این بالا می رود. کثرت در آن بکار برده. حسناتش که زیاد شد او درجاتش بالا می رود . اینجا مرتبه ای بلند پیدا می کند. توجه کنید . اگر بخواهد علوّ درجات پیدا کند می فهمد با کثرت حسنات است.

منبع: دفتر اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی



کلّ ارض کربلا، و کلّ‏ یوم‏ عاشورا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

 

نام حسین علیه السّلام بر پیشانى ابدیّت‏

 

همان گونه که براى ادامه زندگى تکرار نفس کشیدن، ضرورى است، و اگر متوقّف شود موجب مرگ است.
نام حسین علیه السّلام و ماجراى شهادت او همانند نفس کشیدن، براى حفظ حیات اسلام ناب، همواره باید تکرار شود، و اگر در این باره هزاران کتاب نوشته گردد باز اندک است.
حسین علیه السّلام و ماجراى کربلاى او دریایى است که به اقیانوس ابدیّت پیوسته است، آن گونه که هرگز خشکى به آن راه ندارد، باید امواج حیات، همواره از این دریا، باران رحمت بگیرد، و آن باران بر صفحه روح و جان انسانها ببارد، و در نتیجه مزرعه دلها با نشاط و خرّم شده و به ثمر نشینند. اگر این باران متوقّف شود مزرعه دل مى‏خشکد، و همچون بیابانى خشک، بدون هر گونه تحوّل و رشد و نشاط خواهد شد.
البته باید حسین‏شناسى در کنار اسلام‏شناسى و شرایط دیگر در دلها فراهم شود تا باران دریاى وجود حسین علیه السّلام در باغستان دل، لاله رویاند، و گر نه از شوره‏زار جز خار و خس، چیز دیگرى نمى‏روید.
امام حسین علیه السّلام به جهان آمده تا همیشه بماند و چرخهاى جریان طاغوت‏زدایى را همواره در همه جا به حرکت درآورد.
او با نهضت خونینش آمده تا انوار اسلام ناب پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم و على علیه السّلام را در دلها روشن کند، و روشن نگه دارد. حادثه غمبار کربلاى او مخصوص سرزمین کربلا و ماه محرم سال 61 هجرى نیست، بلکه مربوط به همه قرنها، سالها، ماهها، روز و شب‏ها، ساعتها، دقیقه‏ها، بلکه لحظه‏ها است. و در سراسر زمین از عصر آدم علیه السّلام تا آخر دنیا حکومت دارد «1»، چرا که در بینش اسلام ناب، «کلّ ارض کربلا، و کلّ‏ یوم‏ عاشورا، هر زمینى کربلا و هر روزى عاشورا است».
از این رو امام سجّاد علیه السّلام و امامان دیگر علیهم السّلام همواره خاطره عاشورا- حتّى جزئیّات آن را- تجدید مى‏کردند، و ابراز احساسات در رابطه با مصائب جانسوز کربلا را، از عالیترین عبادات و ارزشها مى‏دانستند.



آداب صدقه برای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)

یکى از اعمالى که سیدبن طاووس به آن اهمیت مى‏داد، صدقه براى حفظ وجود مقدس امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) بوده است، چنانچه به فرزند خود سفارش می‌کند: ابتدا براى آن حضرت صدقه ده، قبل از اینکه براى خود و عزیزانت صدقه بدهى.

SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» ، در ماه صفر بزرگ‌ترین مصیبت وارده به امت اسلامی یعنی رحلت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) رخ داده است؛ از این رو این ماه را ماه مصیبت و عزا می‌خوانند و شیعیان در این بسیار محزون هستند. عده‌ای نیز همین موضوع را دال بر منحوس بودن ماه صفر می‌دانند. همچنین در چرایی نحوست ماه صفر دلایل دیگری نظیر شهادت امام حسن(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) در این ماه را ذکر می‌کنند. ضمن این که ابتدای ماه صفر با ورود کاروان اسرا به شهر شام مصادف است، نیز آغاز جنگ صفین در نخستین روز صفر بوده است.

از این رو ، تأکید بسیاری بر صدقه دادن برای دفع بلاها و رفع نحوست ماه صفر شده است.
با توجه به این که در نخستین جمعه ماه صفر قرار داریم و جمعه‌ها نیز متعلق به حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه) است، آداب صدقه دادن برای سلامتی آن حضرت را با استناد به کتاب «امام زمان و سید بن طاووس» به قلم سید جعفر رفیعى بررسی می‌کنیم.
اهمیت این موضوع از زبان سید بن طاووس (متوفی 664 ه.ق) در این است که این عالم ربانی در زمان غیبت کبری با حجت‌بن الحسن(علیه السلام) دیدار داشته است.

یکى از اعمالى که سید بن طاووس، رحمة الله علیه، به آن بسیار اهمیت مى‏داده، صدقه براى حفظ وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، بوده است چون یکى از تکالیف زمان غیبت صدقه دادن است‏به آنچه میسر است‏براى حفظ وجود مبارک امام زمان(عجل الله تعالی فرجه).

به طور کلى صدقه آثارى دارد یکى اینکه صدقه نمایشگر صداقت ایمان مؤمن است که با انجام آن نشان مى‏دهد تا چه حد در وادى ایمان و خداپرستى صادق است و از این طریق نیازمندیهاى مؤمنان رفع مى‏گردد و رفاه عمومى به وجود مى‏آیدچنان که قرآن کریم در آیه 103 سوره توبه مى‏فرماید: «خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً تُطهِرُهُم و تُزَکِیهِم بها» اى رسول ما! تو از مؤمنان صدقات را دریافت کن تا بدان صدقات نفس آنها را پاک و پاکیزه سازى.

مؤمن صدقه را باید خود یا براى فایده و غرضى که در نظر دارد بدهد و یا براى حفظ نفس خود و یا محبوب و عزیزى که بسیار نزد او گرامى است و چه محبوبى بالاتر از امام زمان، ارواحنا فداه، که اصلاح بسیارى از امور دینى و آخرتمان بستگى به وجود و سلامتى آن حضرت دارد و این مطلب به دلیل عقل و نقل ثابت است که هیچ شخصى عزیزتر و گرامیتر نیست و نباید باشد از وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، بلکه حضرتش باید محبوبتر از نفس خودمان باشد و اگر چنین اعتقادى نداشته باشیم در ایمان و معرفتمان نسبت‏به آن حضرت ضعف و خللى وجود دارد.

لذا سید بن طاووس، رحمة الله علیه، به فرزند خود سفارش مى‏فرماید: «ابتدا کن به صدقه دادن براى آن حضرت قبل از اینکه براى خود و عزیزانت صدقه بدهى».
باید توجه داشت که آن حضرت هیچ احتیاجى به صدقه و دعاى ما ندارد بلکه از شؤون بندگى و اداى بعضى از حقوق بزرگ آن حضرت است و خود یک نوع اظهار محبت و دوستى به آن جناب است، و این عمل راه و سببى است‏براى جلب رضاى پروردگار و حصول قرب به خداوند در قضاى حوائج و دفع بلا.

لذا آثار صدقه به انفاق کنندگان آن مى‏رسد مخصوصا اگر انفاق براى اظهار محبت و دعا براى وجود مقدس امام، علیه السلام، باشد.

سید بن طاووس، در کتاب «امان‏الاخطار» در ضمن دعایى که براى صدقه دادن در وقت‏سفر ذکر مى‏کند، مى‏نویسد:
«اَللهُمَ اِنَّ هَذِهِ لَکَ وَ مِنکَ وَ هِىَ صَدَقَةٌ عَن مَولانا المهدی، عجل‏الله‏ فرجه، وَ صَلِّ عَلَیهِ بَینَ اَسفارِهِ و حَرکاتِه و سَکَناتِه فِى ساعاتِ لَیلِه وَ نَهارِه وَ صَدقَهٌ عَمَّا یَعنِیهِ اَمرَهُ وَ مَالا یَعنیهِ وَ مَا یُضمِنه و ما یُخلِفُه.»

خدایا! این (صدقه) از آن تو و براى توست و صدقه‏اى براى سلامتى مولایمان مهدی( عجل‏الله ‏تعالى‏ فرجه‏الشریف) مى‏باشد، و بر او درود بفرست آن هنگام که در سفر است و در تمام حرکت‌ها و استراحت‌هایش، در تمامى اوقات شب و روزش و صدقه‏اى است، ‏براى هرچه که متعلق به اوست.
یکى از علماى اهل معنا مى‏فرمود: چه در هنگام سفر و چه در هنگام حضر، وقتى که صدقه براى وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، مى‏دهید این دعا ـ دعاى فوق ـ را بخوانید.

منبع : فارس


Weblog Themes By Pichak

........



تبادل لینک